شعر سیــبـــــ
✿کــنـج تنــــهـــآیی خودمـــ ✿
یه وقتایی باید نوشت ...نه برای این که بقیه بخونن ... برای این ک خودت خفه نشی !!!
درباره وبلاگ


خوش اومدیـــــــــد :) امید وارم خوشتون بیاد :) نظــــــــر یادتون نره :)

پيوندها
✿غم و غصه ی زنــ♥ــدگــی ✿
✿ســـ♥ـمـــر ✿
✿ر ــهـــ♥ـــــاآآ✿
✿هیــ♥ــس!خفه شو!بیا تو!✿
✿ایــــمـــ♥ـــآآ ✿
✿همه چیــ♥ــــز از همهــ جــآآ✿
✿عشـ♥ـــقهـــ مــن تویــی✿
✿یه کلبــهــ واسه دختـــ♥ـــر خانومــآ✿
✿کلـــبــهــ عشــ♥ــق✿
✿زیــــبـــــ♥ـــآ✿
✿نفــــس هســ♥ـتی✿
✿رعـنـــ♥ــــآ جوووون ✿
✿دایی مـــــ♥ـــوجی ✿
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کنج تنهایی خودم و آدرس ava8976.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 304
بازدید کل : 12875
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 53
تعداد آنلاین : 1

کدهای عکس و تصویر

کد موس ستاره و قلب

نويسندگان
ava

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : ava

واقعا قشنگـــهـــ بهتون تو صیه میکنم تا آخر بخونید :)

 

شعر زیبای "سيب" از حمید مصدق:

تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

. . .

 

جوابی به شعر "سيب" که منسوب به فروغ فرخ زاد هست:

من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت...

. . .

 

و سروده ی آقاي جواد نوروزي در ادامه ی این نظیره نویسی:
 

دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...

دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "

سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت ... !

. . .

 

و سروده ی آقاي قاسم کشاورز  در ادامه ی این نظیره نویسی:
 

من به تو خندیدم
وتو ای دوست چرا تند دویدی رفتی؟
اگر این خنده من بر تو ندایی خوش بود..

من به تو خندیدم که تو از دلهره باز آیی پس...نه به یک دیده مغبوض پدر دور شوی....

من تو را می دیدم وقتی از چینه باغ افتادی،،
و دوباره به دو پای دگر مقروضت راه را سر دادی ......

کاش می ماندی و دو سیلی مهمان پدر می بودی....
و به جایش یک عشق هدیه ات میدادم

 

i/icons/85.gifi/icons/96.gif



نظرات شما عزیزان:

arash
ساعت17:33---18 مرداد 1392
سلام واقعا وب خیلی جالب و قشنگی داری...خوشحال میشم به منم سربزنی مطمئنم مطالبم به دردت میخورن

نــــفــــس هـــســـتــــی
ساعت8:26---18 مرداد 1392
زیبا بود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: